“هر کس دیگر”* نام فیلمی است محصول آلمان و از شرکت کنندگان در جشنواره فیلم برلین.قصه زوجی است که تازه با هم آشنا شده اند و دارند با هم کنار می آیند.به لحاظ روانشناسی دو آدم و نمایش قصه احوالات درونی شان فیلم خوبی است.زن این قصه،مثل خیلی از زنهایی که اطراف خودم دیده ام جایی وسط فیلم مردش را به نحوی متهم می کند به بی عرضگی.می خواهم بگویم همانطور که همین فیلم نشان می دهد وقتی یک زن به شریکش می گوید:”بی عرضه!” اگرچه از نگاه او منظور دقیقا همین بی عرضگی است ولی در واقع مسئله چیز دیگری است.اولا اینکه نگاه دو طرف به اولویت ها و انتخاب های عقلانی(یا غیر عقلانی) در زندگی متفاوت است و دوما زن قصه معلوم نیست بر چه اساسی فکر می کند علایق و شیوه نگاه او کاملا درست است و کاملا باید حاکم باشد. حتی اگر فرض کنیم زن برای انتخاب های خود دلیلی داشته باشد شیوه بیان او نماینده نوعی خود محوری و نادیده گرفتن هویت مستقل و تاریخ دار انسان روبروی خود-شریکش- است. و همین کوته نظری بخش بزرگی از درام(داستان سازی) را بوجود می آورد.مرد قصه نیز داستان مشابهی دارد.